روزنامهی شرق در این خصوص نوشت: مسوولان بیمارستان امام زمان مشهد در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مشهد از مرگ مشکوک نوزادی پسر خبر دادند و دقایقی بعد ماموران با حضور در این مرکز درمانی به تحقیق درباره چرایی مرگ نوزاد که امین نام داشت، پرداختند.
اعضای کادر درمانی به ماموران توضیح دادند روی بدن این کودک آثار کوفتگی وجود دارد و به نظر میرسد ضربه سختی به سر وی خورده و همین مساله باعث مرگ او شده است. با طرح فرضیه قتل کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و در گام اول به تحقیق از مادر امین پرداختند.
این زن که خودش نوزاد را به بیمارستان رسانده بود در بازجوییها، شوهرش به نام حسن را به عنوان قاتل معرفی کرد و گفت: "حسن مرد بداخلاقی است. من و او همیشه با هم اختلاف داشتیم و گاهی که عصبانی میشد من را میزد. او نمیخواست بچهدار شویم و از همان موقع که امین به دنیا آمد، بهانهگیریها و بدرفتاریهای او شدیدتر شد، تا اینکه روز حادثه شوهرم در حالیکه عصبانی بود امین را بلند کرد و محکم به زمین کوبید. من خیلی سعی کردم مانع این کار حسن شوم اما او از کوره دررفته بود و مثل دیوانهها رفتار میکرد. پسرم آن زمان گریه میکرد اما همینکه به زمین خورد صدایش قطع شد.
من که به شدت نگران شده بودم به طرفش دویدم و دیدم از حال رفته است. خیلی تلاش کردم او را به هوش بیاورم ولی فایدهای نداشت برای همین با مادرم تماس گرفتم و او به کمکم آمد و با هم امین را به بیمارستان رساندیم اما پزشکان با معاینه پسرم گفتند او فوت شده است.» این زن درباره علت اختلاف با شوهرش گفت: «من ۳۳ سال دارم و ۱۰ سال از همسرم بزرگتر هستم و فکر میکنم علت اصلی اختلافات ما همین موضوع بود."
کارآگاهان بعد از شنیدن این اظهارات سراغ حسن رفتند و این مرد را بازداشت کردند. او که راهی جز بیان حقیقت نداشت به کشتن نوزاد اعتراف کرد و گفت: "من و همسرم زهره هر دو به مواد مخدر اعتیاد داریم. ما مدتی قبل به طور اتفاقی در خیابان با هم آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. خانوادهام با این وصلت مخالف بودند اما من که احساس میکرد عاشق شدهام به مخالفتها و اختلاف سنی زیادمان اهمیتی ندادم و زهره را به عقد خود درآوردم و خانهای برای او اجاره کردم. بعد از مدتی او باردار شد. من اصلا نمیخواستم بچهدار شوم برای همین هم تولد امین مرا به شدت عصبی کرد و باعث شد اختلافاتی که از مدتی بعد از ازدواج بین من و زهره به وجود آمده بود شدیدتر شود."
این مرد ادامه داد: "روز حادثه به شدت عصبی بودم و کنترلی بر رفتار خودم نداشتم. امین هم مرتب گریه میکرد و هر کاری میکردیم آرام نمیشد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم، او را بلند کردم و محکم به زمین کوبیدم من در آن لحظات واقعا به حال خودم نبودم وگرنه هرگز چنین کاری نمیکردم."
اعضای کادر درمانی به ماموران توضیح دادند روی بدن این کودک آثار کوفتگی وجود دارد و به نظر میرسد ضربه سختی به سر وی خورده و همین مساله باعث مرگ او شده است. با طرح فرضیه قتل کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و در گام اول به تحقیق از مادر امین پرداختند.
این زن که خودش نوزاد را به بیمارستان رسانده بود در بازجوییها، شوهرش به نام حسن را به عنوان قاتل معرفی کرد و گفت: "حسن مرد بداخلاقی است. من و او همیشه با هم اختلاف داشتیم و گاهی که عصبانی میشد من را میزد. او نمیخواست بچهدار شویم و از همان موقع که امین به دنیا آمد، بهانهگیریها و بدرفتاریهای او شدیدتر شد، تا اینکه روز حادثه شوهرم در حالیکه عصبانی بود امین را بلند کرد و محکم به زمین کوبید. من خیلی سعی کردم مانع این کار حسن شوم اما او از کوره دررفته بود و مثل دیوانهها رفتار میکرد. پسرم آن زمان گریه میکرد اما همینکه به زمین خورد صدایش قطع شد.
من که به شدت نگران شده بودم به طرفش دویدم و دیدم از حال رفته است. خیلی تلاش کردم او را به هوش بیاورم ولی فایدهای نداشت برای همین با مادرم تماس گرفتم و او به کمکم آمد و با هم امین را به بیمارستان رساندیم اما پزشکان با معاینه پسرم گفتند او فوت شده است.» این زن درباره علت اختلاف با شوهرش گفت: «من ۳۳ سال دارم و ۱۰ سال از همسرم بزرگتر هستم و فکر میکنم علت اصلی اختلافات ما همین موضوع بود."
کارآگاهان بعد از شنیدن این اظهارات سراغ حسن رفتند و این مرد را بازداشت کردند. او که راهی جز بیان حقیقت نداشت به کشتن نوزاد اعتراف کرد و گفت: "من و همسرم زهره هر دو به مواد مخدر اعتیاد داریم. ما مدتی قبل به طور اتفاقی در خیابان با هم آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. خانوادهام با این وصلت مخالف بودند اما من که احساس میکرد عاشق شدهام به مخالفتها و اختلاف سنی زیادمان اهمیتی ندادم و زهره را به عقد خود درآوردم و خانهای برای او اجاره کردم. بعد از مدتی او باردار شد. من اصلا نمیخواستم بچهدار شوم برای همین هم تولد امین مرا به شدت عصبی کرد و باعث شد اختلافاتی که از مدتی بعد از ازدواج بین من و زهره به وجود آمده بود شدیدتر شود."
این مرد ادامه داد: "روز حادثه به شدت عصبی بودم و کنترلی بر رفتار خودم نداشتم. امین هم مرتب گریه میکرد و هر کاری میکردیم آرام نمیشد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم، او را بلند کردم و محکم به زمین کوبیدم من در آن لحظات واقعا به حال خودم نبودم وگرنه هرگز چنین کاری نمیکردم."
حسن در ادامه اعترافاتش گفت: "یکی از دلایلی که باعث شده بود من از تولد امین ناراحت باشم این بود که خانوادهام از بچهدار شدنم خبر نداشتند و اگر میفهمیدند رفتار بدی میکردند برای همین همیشه میخواستم خودم را از این مخمصه نجات بدهم."
بنابر این گزارش متهم به قتل با دستور بازپرس جنایی مشهد در بازداشت به سر میبرد و کارآگاهان در تلاش هستند تا با انجام بازجوییهای تکمیلی جزییات بیشتری از این قتل به دست بیاورند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر